گز و تاق



دهه بیست زندگی

خب سی و یک ساله هم شدم. اتفاق خاصی نیفتاد و فقط سی و یک ساله شدم. یک مطلبی خواندم که روحیه سی ساله هایی که هیچ گهی در زندگی نشده اند را افزایش می دهد. " 20 تا 30 سنین ازمون و خطا است. سنین تجربه اندوزی است. نه ازدواج کنید و نه شغل ثابتی داشته باشید. سی ساله که شدید میفهمید چه کسی را بعنوان همراه میخواهید و چه چیزی را بعنوان شغل. " با این جملات هم موافقم هم مخالف. دهه بیست سنین تجربه است. ولی اینکه تا سی سالگی شغل معین و ثابتی نداشته باشی مخالفم درست نیست. 


تورق + وبلاگ

امروز دیر از خواب بلند شدم. رفتم بیرون یکی دوتا کار انجام دادم و اومدم خونه دوباره. حوصله نداشتم. یه سرگیجه خفیف هم بود. لپتاپ و روشن کردم و شروع به وبگردی و توییتر گردی. یهویی یاد لافکادیو افتادم که شاید ماه هاست هیچی ازش نخوندم. به قول معروف تورقی کردم. ( داشتم دنبال یه اصطلاح خوب برای مدل وبلاگ گردی میگشتم که پیدا نکردم. تورق ؟ ) یه چیز خوب ازش یاد گرفتم. اینکه بجای آپلود عکس در پست لینک بدی . بنظرم بدک نیست.



خب سال 99 هم اومد. وقتی از بزرگترا می شنیدم سال ها عین برق و باد میگذره پیش خودم میگفتم چی داره میگه این. ولی خبر بد اینه واقعا سال ها مثل برق و باد میگذرن و باید اعلام کنم تنها چیزی هم که ازشون داره میمونه حسرت.

اسفند امسال خیلی بد بود کرونا نذاشت لذت ببریم از بوی عید و این چیزا. توی خونه سه نفر دارم که اگر کرونا به جانشان بیفتد شاید جانشان را بگیرد. دائما از رسانه ها اعلام میکنند افراد مسن و یا سیستم ایمنی ضعیف کاندیدای اصلی مرگ در اثر کرونا هستند. خب ما سه تاشون رو تو خونه داریم. یه نفر نوشته بود سال های قبل کلی آرزو داشتیم، امسال فقط اینه خودمون و عزیزانمون زنده بمونیم.


دیشب وبلاگ رو بالا پائین کردم. دیدم اوه شت دو هفته دیگه وبلاگ میشه 7 فاکین ساله. خیلی بنظر میاد. ولی یه نکته جالب هست. تقریبا تمام حس و فکری که موقع نوشتن پست ها رو داشتم یادمه. بعضی ها رو یادم رفته و تعجب میکنم از نوشتنش و بعضی ها رو نه. مثلا پست های که برای مینا نوشته بودم رو خوندم. همشون رو یادم بود. مثلا از یکیش 3 فاکین سال گذشته. باورم نمیشه. از شروع اون عشق هم 10 سال میگذره. دلم تنگ شده براش کاش یهویی جایی ببینمش دوباره. 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها